طرحواره در روانشناسی چیست؟
در این مقاله سعی می کنیم تا در رابطه با یکی از مفاهیم عمیق و کاربردی روانشناسی یعنی طرحواره صحبت کنیم. طرحواره یک چارچوب یا مفهوم شناختی است که به سازماندهی و تفسیر اطلاعات کمک می کند. به طور کلی طرحواره در علم روانشناسی شناختی به زمینه گستردهای از واقعیتها یا تجربیات گفته میشود که بطور مداوم در گذشته افراد شکل گرفته است. در واقع گرههایی است که از کودکی در ذهن شخص ایجاد شده و این گرهها نمیگذارند او در ارتباط با دیگران و خود رفتار مناسبی داشته باشد. "یانگ" طرحواره را این گونه تعریف می کند که طرحوارهها و تلههای ذهنی، باورها و احساسات مهمی در خود و محیط هست که فرد بدون چون و چرا آنها را پذیرفته و در برابر تغییر مقاومت زیادی نشان میدهد.
تاریخچه طرحواره
تحولات اولیهی این ایده در روانشناسی، با روانشناسان گشتالت و ژان پیاژه اتفاق افتاد. واژهی طرحواره، اولین بار در سال ۱۹۲۳ توسط ژان پیاژه معرفی شد. این مفهوم در روانشناسی و آموزش و پرورش توسط کارهای روانشناس انگلیسی فردریک بارتلت ،به شهرت رسید. همچین توسط ریچارد سی. اندرسون، به نظریهی طرحوارهها گسترش یافت. از آن زمان تا کنون، عبارات دیگری نظیر: چارچوب، تله، نمایشنامه و چشمانداز نیز برای توصیف آن استفاده شده است.
انواع طرحواره
طرحوارهها،گرهها و باورهای عمیقی هستند که در کودکی در ضمیرناخوداگاه فرد شکل میگیرد و خودشان را به تجارب بعدی زندگی تحمیل میکنند. در ادامه با تعدادی از مهمترین طرحوارههای شخصیتی آشنا میشویم:
طرحواره رها شدگی
طرحواره رهاشدگی یکی از مهمترین انواع طرحوارههای ذهنی افراد است که شکلی از رهاشدگی و ترک شدن و همچنین بیاعتمادی را نسبت به حضور افراد در زندگی فرد به وجود میآورد. فردی که به طرحواره رهاشدگی مبتلا است به طور دائمی فکر میکند که قرار است همه افراد زندگی او را رها کنند و تنها بگذارند چنین بیمارانی همیشه انتظار دارند نزدیکترین افراد خود را ازدست بدهند و معتقدند بالاخره افراد نزدیکشان، بیمار می شوند، میمیرند، به خاطر یک نفر دیگر آنها را ترک میکنند، به گونه ای غیرقابل پیش بینی عمل می کنند یا این که ناگهان غیبشان میزند. این فرد فکر می کند دیگران در دسترس او نیستند و نمیتواند خیلی به آنها تکیه کرد. او باور دارد که طرف مقابلش او را رها میکند و یا از بین میرود و نهایتاً خودش تنها و بیپناه میماند.
طرحواره بی اعتمادی
بهترین تعریف از طرحواره بی اعتمادی به این شکل بیان میشود که:« طرحواره بی اعتمادی و بدرفتاری، طرحوارهای است که در آن فرد به طور مستمر احساس میکند دیگران قصد ضربه زدن به او را دارند. چنین فردی معتقد است که دیگران قابل اعتماد نیستند و حتی افراد نزدیک او هم در روابط و رفتارهای خود صداقت ندارند.» کسانی که این طرحواره را دارند انتظار دارند که از طرف دیگران ضربه بخورند و فکر میکنند مردم نقشههایی دارند که از آنها سوء استفاده کنند. طرحواره بی اعتمادی باعث می شود که شما همیشه دیگران را ازمایش کنید تا بفهمید که به شما حقیقت را می گویند و قصد ضربه به شما را ندارند.
نکتهی جالب ایناست که این افراد بعد از مدتی اعتماد به نفس خود را از دست میدهند و احساس میکنند نمیتوانند با کسی ارتباط خوبی برقرار کنند.
طرحواره انزوای اجتماعی
این افراد فکر میکنند به جامعه تعلق ندارند و وصلهی ناجور جامعه هستند و اولین احساسی که خواهند داشت تنهایی است. احساس استثنا و ناخوشایند بودن میکنند و خود را از دنیا طرد شده میدانند. انزوای اجتماعی یک طرحواره بسیار دردناک است، زیرا ما را در تأمین اساسیترین نیازهای خود متوقف میکند. احساساتی نظیر احساس تعلق خاطر داشتن، احساس عضویت در یک «قبیله»، احساس پذیرفتهشدن از سوی دیگران.
معمولا افرادی که در دوران کودکی دارای تفاوتهای فاحشی با دیگران بودهاند، مثلا معلولیت داشتهاند یا مواردی مثل لکنت یا نقصهای ظاهری و یا حتی موارد مثبتی مانند هوش بسیار بالا را تجربه کردهاند میتوانند دچار طرحواره انزوای اجتماعی یا بیگانگی شوند. همچنین افرادی که در دوران کودکی احساس میکردند خانوادهشان با دیگران متفاوت هستند مستعد چنین طرحوارهای هستند. مثلا خانواده آنها میتوانسته از لحاظ فرهنگ، سنت، نژاد و مذهب متفاوت با سایر اعضای جامعه کودک بوده باشند. کودکان منفعلی که در کودکی هیچ تجربه خاصی نداشتهاند نیز در دوران بزرگسالی ممکن است احساس کنند چیزی برای نمایش ندارند و تسلیم طرحواره انزوای اجتماعی شوند.
طرحواره محرومیت هیجانی
محرومیت عاطفی یکی از اصلی ترین طرحواره های اصلی است. از آنجایی که علائم کمی وجود دارد، در ابتدا تشخیص آن دشوار است، اما این طرحواره یکی از رایج ترین مواردی است که افراد دارند. این یک احساس مبهم است که چیزی در زندگی شما گم شده است. شما نمی توانید بگویید چه چیزی، اما می دانید چیزی کم است. طرحواره محرومیت هیجانی با حس عدم ارضای نیازهای عاطفی خودش را نشان میدهد. در واقع فردی که با این طرحواره روبهرو است، به طور دائم احساس میکند که فرد دوست داشتنیای نیست و به اندازهای که نیاز دارد از سوی دیگران مورد توجه قرار نگرفته است.علیرغم شایع بودن این طرحواره ، عده بسیار زیادی از وجود این طرحواره درون خود اطلاع ندارند و اغلب با احساسات مبهم و کلی مثل ناراحتی، غم و اندوه یا افسردگی به درمانگر مراجعه میکنند.
طرحواره وابستگی
چنین افرادی نمیتوانند مسئولیتهای روزمرهی خود را انجام دهند و همواره به دنبال این هستند که کسی آنها را راهنمایی کند و یا کمک کند که کارهایشان را انجام دهند. وجود این تله در زندگی فرد باعث می شود او همیشه احساس کودکی سرگردان را داشته باشد که به دنبال راهنمایی یک بزرگ تر است. در این طرحواره فرد هیچ احساس اختیاری از خودش ندارد و همه کارها، فعالیتها و دیگر ابعاد زندگیاش، منوط به تصمیمگیری دیگران است. کسانی که در این تله گرفتار شده اند، خود را درمانده و کودک وار نشان می دهند تا دیگران به آنها در انجام کارها کمک کنند.
طرحواره شکست
طرحواره شکست یکی از معمولی ترین طرحواره ها است. اغلب منشأ آن در احساس شکست در دوران کودکی و بسته به نحوه مدیریت والدین است. این افراد باور دارند که شکست خورده هستند و احساس بیکفایتی میکنند. همچنین این افراد، احساس میکنند که اساساً ناکافی یا بی کفایت هستند و ممکن است خود را احمق، بازنده یا نادان بنامند.
طرحواره نقص و شرم
در این طرحواره، شخص احساس می کند در مهمترین جنبه های شخصیت اش، ناقص، نامطلوب، بد، حقیر و بی ارزش است. همچنین، شخص تصور می کند در نظر اطرافیان و افراد مهم زندگی اش منفور و نامطلوب به حساب می آید.
اگر گرفتار طرحواره نقص و شرم باشید، ممکن است که احساس افسردگی کنید و خودتان را خیلی دست کم بگیرید و با خودتان فکر کنید که کسی دوست ندارد با شما رابطه داشته باشد. این دسته از افرادی که دچار طرحواره نقص شرم هستند، برای اینکه از شر انتقاد در امان بمانند به جای جنگیدن با آن خودشان را دور نگه میدارند. به تنهایی خودشان پناه میبرند، گاهی مثلا در کلاس درس وقتی جواب سوال را میدانند دست بالا نمیکنند. یا وقتی از آنها نظر میخواهند با اینکه نظر دارند میگویند نظری ندارم.
طرحواره آسیب پذیری
افراد مبتلا به طرحواره آسیب پذیری معمولاً آن را از والدینی به ارث میبرند که بیش از حد در مورد اتفاقاتی که ممکن است رخ دهد، نگران هستند و این ایده را به فرزندان خود منتقل میکنند و اصرار دارند که دنیا مکان خطرناکی است. بعضی از کودکان این ایدهها را از والدین کسب نمیکنند و از سایرین یا بر اثر یک تجربه تلخ یاد میگیرند که آسیب در گوشه و کنار در کمینشان است. افراد با تله آسیب پذیری معتقد بوده که حادثه در کمین است.. ترس افراطی از اینکه فاجعه نزدیک است و هر لحظه احتمال وقوع آن وجود دارد و این که فرد نمی تواند به هیچ عنوان از وقوع آن جلوگیری کند. این افراد معتقدند که در زندگی آنها هر لحظه، فاجعه ای به وقوع می پیوندد. آنها اعتقاد راسخ دارند که همیشه برایشان وقایع وحشتناک و غیر قابل کنترل رخ میدهد. معتقدند که ناگهان به یک بیماری جسمی مبتلا میشوند، یا قربانی یک جنایت خواهند شد ، پولشان را گم می کنند یا تصادف وحشتناکی در انتظار آنهاست. به طور کلی معتقدند حوادث ناگواری برایشان رخ می دهد که قادر به جلوگیری از آنها نیستند.
طرحواره خویشتن تحول نیافته
اگر فردی طرحواره خویشتن تحول نیافته-گرفتار داشته باشد، کاملاً در زندگی شخص دیگری حل شده است. این افراد احساس میکنند که وجودشان در دیگران ادغام شده است و بدون دیگران (مثلاً والدین و یا یک شخص دیگر) هیچ هویت جداگانهای ندارند. این تله اغلب با احساس پایین هویت اصیل داشتن و احساس سرگردانی یا از دست دادن احساس خود در ارتباطات همراه است. گاهی اوقات درگیری آنقدر قوی است که افراد ممکن است احساس کنند بدون در دسترس بودن دائمی طرف مقابل نمی توانند زنده بمانند. بنابراین جمله معروف این افراد این است که من نمیتوانم بدون والدین و یا فرد دیگری زندگی کنم. بنابراین کسی که این طرحواره را دارد احساس می کند هویتش با والد یا جایگزین آن آمیخته شده است. این افراد معمولا از رفتار افراد مهم زندگی بسیار تقلید میکنند و با کسی ارتباط برقرار میکنند که رهبر و فرمانروای آنها است.
طرحواره استحقاق
تله استحقاق یکی از چندین تله روانی یا الگوهای رفتاری است که ابتدای شکل گیری آن معمولا به دوران خرسالی برمی گردد. این افراد برتریجو هستند و توجهی به خواستههای دیگران ندارند. برخی افراد همیشه این ویژگی را دارند که خود را مستحق بهترین ها می دانند و همه چیز را برای خود می خواهند بدون اینکه برداشت دیگران برایشان اهمیت داشته باشد و یا این زیاده خواهی پشتوانه منطقی داشته باشد.
طرحواره منفی گرایی
طرحواره منفی گرایی و بدبینی یعنی اینکه این افراد همیشه نیمه خالی لیوان را می بینند و بدبینی شدیدی نسبت به همه چیز و همه کس در آنها وجود دارد. این افراد، به جنبههای منفی زندگی (مثل درد، مرگ، فقدان، ناامیدی،تعارض و خیانت) خیلی توجه میکنند. این بیماران در حین فعال شدن این طرحواره، معمولاً دست به پیشبینیهای افراطی میزنند. مثلاً پیشبینی میکنند همیشه کارهای شغلی، اقتصادی و بین فردی به طرز اسفناکی اشتباه از آب درمیآیند. این بیماران از اشتباه کردن خیلی میترسند.
طرحواره اطاعت
همه ما ممکن است گاهی اوقات مجبور به انجام کارهایی شویم که نمیخواهیم آنها را انجام دهیم. اگر طرحواره اطاعت در شما وجود داشته باشد، ممکن است بیش از حد روی خود احساس فشار را تجربه کنید. چرا که مجبور میشوید از خواستههای دیگران اطاعت کنید یا تسلیم آنها شوید تا از عواقب منفی بعدی جلوگیری کنید. احساس اجبار نسبت به واگذاری افراطی کنترل خود به دیگران، این کار معمولاً برای اجتناب از خشم، محرومیت هیجانی یا انتقاد صورت میگیرد. این طرحواره اغلب به صورت اطاعت افراطی همراه با حساسیت بیش از حد نسبت به احساسات دیگران تجلی مییابد.